آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Baste

beɪst beɪst

گذشته‌ی ساده:

basted

شکل سوم:

basted

سوم‌شخص مفرد:

bastes

وجه وصفی حال:

basting

معنی baste | جمله با baste

verb - transitive adverb

چرب کردن (گوشت کباب)، نم زدن، (در گفت‌وگو) شلاق زدن، زخم زبان زدن، کوک موقتی (به لباس)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The tailor first cuts, then bastes and finally sews on the machine.

خیاط اول می‌برد، بعد کوک می‌زند و سپس چرخ می‌کند.

Two of the senators gave the president a good basting.

دو نفر از سناتورها حسابی خدمت رئیس‌جمهور رسیدند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد baste

  1. verb moisten during cooking
    Synonyms:
    season grease brush with liquid drip lard
  1. verb sew temporarily
    Synonyms:

سوال‌های رایج baste

گذشته‌ی ساده baste چی میشه؟

گذشته‌ی ساده baste در زبان انگلیسی basted است.

شکل سوم baste چی میشه؟

شکل سوم baste در زبان انگلیسی basted است.

وجه وصفی حال baste چی میشه؟

وجه وصفی حال baste در زبان انگلیسی basting است.

سوم‌شخص مفرد baste چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد baste در زبان انگلیسی bastes است.

ارجاع به لغت baste

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «baste» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/baste

لغات نزدیک baste

پیشنهاد بهبود معانی