Bastardly

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    حرام‌زاده، خبیث
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد bastardly

  1. adjective Born out of wedlock; - E.A.Freeman
    Synonyms: misbegot, misbegotten, spurious
  2. adjective Of no value or worth
    Synonyms: mean

ارجاع به لغت bastardly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bastardly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bastardly

لغات نزدیک bastardly

پیشنهاد بهبود معانی