فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Spurious

ˈspjʊriəs ˈspjʊəriəs

صفت تفضیلی:

more spurious

صفت عالی:

most spurious

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

قلابی، جعلی، ساختگی، کاذب، بدلی

spurious documents

اسناد جعلی

spurious coins

سکه‌های قلابی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

They made spurious claims of personal injury.

آن‌ها ادعاهای ساختگی از آسیب‌های شخصی کردند.

adjective

(گیاه‌شناسی - ظاهراً همانند، ولی از نظر ساختمان یا کار متفاوت) هم‌نما

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spurious

  1. adjective counterfeit, fake
    Synonyms:
    fake false artificial imitation sham forged phony faked bogus unreal dummy pseudo ungenuine unauthentic deceptive deceitful affected contrived ersatz substitute simulated apocryphal assumed bastard bent bum feigned framed illegitimate make-believe mock pirate pretend pretended put-on specious
    Antonyms:
    real true genuine authentic

ارجاع به لغت spurious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spurious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spurious

لغات نزدیک spurious

پیشنهاد بهبود معانی