سومشخص مفرد:
framesوجه وصفی حال:
framing(عکس و پوستر) در قاب قرارگرفته، قابشده
a framed photograph of her father
عکس قابشدهای از پدرش
framed posters
پوسترهای در قاب قرارگرفته
(ساختمان) اسکلت ساختهشده از موادی مشخص
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a traditional oak-framed house
خانهای سنتی دارای اسکلت ساختهشده از چوب بلوط
a timber-framed house
خانهای دارای اسکلت ساختهشده از چوب
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «framed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/framed