با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Artificial

ˌɑːrt̬əˈfɪʃl ˌɑːtɪˈfɪʃl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more artificial
  • صفت عالی:

    most artificial

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
مصنوعی، دست‌ساخت، انسان‌ساخت (ساخته‌شده به‌دست انسان)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- artificial teeth
- دندان مصنوعی
- artificial sweeteners
- شیرین‌کننده‌های مصنوعی
- artificial flower
- گل مصنوعی
- The grass in the park was so green it looked artificial.
- چمن‌های پارک به‌قدری سبز بودند که انسان‌ساخت به نظر می‌رسیدند.
adjective C2
تصنعی، وانمودین، غیرواقعی
- an artificial smile
- لبخند تصنعی
- He spoke in an artificial tone.
- با لحنی وانمودین صحبت کرد.
adjective
مصنوعی، دست‌کاری‌شده (توسط انسان به‌ویژه با اهداف اجتماعی یا سیاسی)
- The company's decision to inflate sales figures was an artificial attempt to boost investor confidence.
- تصمیم این شرکت برای بالا بردن ارقام فروش، تلاشی مصنوعی برای افزایش اعتماد سرمایه‌گذاران بود.
- The company's success was due to an artificial boost in stock prices.
- موفقیت این شرکت به دلیل افزایش دست‌کاری‌شده‌ی قیمت سهام بود.
adjective
قدیمی حیله‌گر، نیرنگ‌باز (شخص)، حیله‌گرانه، نیرنگ‌بازانه (رفتار و غیره)
- The salesman used artificial tactics to convince the customer to buy the product.
- فروشنده برای متقاعد کردن مشتری برای خرید محصول از تاکتیک‌های حیله‌گرانه استفاده کرد.
- The artificial thief managed to steal the jewels without getting caught.
- دزد حیله‌گر بدون اینکه دستگیر شود موفق شد جواهرات را بدزدد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد artificial

  1. adjective fake; imitation
    Synonyms: bogus, counterfeit, ersatz, fabricated, factitious, faked, false, falsie, hyped up, manufactured, mock, phony, plastic, sham, simulated, specious, spurious, substitute, synthetic, unnatural, unreal
    Antonyms: genuine, natural, real
  2. adjective pretended; affected
    Synonyms: assumed, contrived, false, feigned, forced, hollow, insincere, labored, mannered, meretricious, phony, put-on, spurious, theatrical, unnatural
    Antonyms: genuine, natural, unaffected, unpretentious

Collocations

ارجاع به لغت artificial

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «artificial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/artificial

لغات نزدیک artificial

پیشنهاد بهبود معانی