آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱ خرداد ۱۴۰۳

    Artificial

    ˌɑːrt̬əˈfɪʃl ˌɑːtɪˈfɪʃl

    صفت تفضیلی:

    more artificial

    صفت عالی:

    most artificial

    معنی artificial | جمله با artificial

    adjective B2

    مصنوعی، دست‌ساخت، انسان‌ساخت (ساخته‌شده به‌دست انسان)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    artificial teeth

    دندان مصنوعی

    artificial sweeteners

    شیرین‌کننده‌های مصنوعی

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    artificial flower

    گل مصنوعی

    The grass in the park was so green it looked artificial.

    چمن‌های پارک به‌قدری سبز بودند که انسان‌ساخت به نظر می‌رسیدند.

    adjective C2

    تصنعی، وانمودین، غیرواقعی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    an artificial smile

    لبخند تصنعی

    He spoke in an artificial tone.

    با لحنی وانمودین صحبت کرد.

    adjective

    مصنوعی، دست‌کاری‌شده (توسط انسان به‌ویژه با اهداف اجتماعی یا سیاسی)

    The company's decision to inflate sales figures was an artificial attempt to boost investor confidence.

    تصمیم این شرکت برای بالا بردن ارقام فروش، تلاشی مصنوعی برای افزایش اعتماد سرمایه‌گذاران بود.

    The company's success was due to an artificial boost in stock prices.

    موفقیت این شرکت به دلیل افزایش دست‌کاری‌شده‌ی قیمت سهام بود.

    adjective

    قدیمی حیله‌گر، نیرنگ‌باز (شخص)، حیله‌گرانه، نیرنگ‌بازانه (رفتار و غیره)

    The salesman used artificial tactics to convince the customer to buy the product.

    فروشنده برای متقاعد کردن مشتری برای خرید محصول از تاکتیک‌های حیله‌گرانه استفاده کرد.

    The artificial thief managed to steal the jewels without getting caught.

    دزد حیله‌گر بدون اینکه دستگیر شود موفق شد جواهرات را بدزدد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد artificial

    1. adjective fake; imitation
      Synonyms:
      false phony fake imitation substitute unnatural manufactured simulated counterfeit mock plastic fabricated synthetic faked spurious unreal bogus sham factitious specious ersatz falsie hyped up
      Antonyms:
      real genuine natural
    1. adjective pretended; affected
      Synonyms:
      false insincere affected feigned assumed phony contrived forced unnatural hollow theatrical labored put-on mannered spurious meretricious
      Antonyms:
      genuine natural unaffected unpretentious

    Collocations

    artificial selection

    (زیست شناسی) گزینش ساختگی، انتخاب مصنوعی

    سوال‌های رایج artificial

    صفت تفضیلی artificial چی میشه؟

    صفت تفضیلی artificial در زبان انگلیسی more artificial است.

    صفت عالی artificial چی میشه؟

    صفت عالی artificial در زبان انگلیسی most artificial است.

    ارجاع به لغت artificial

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «artificial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/artificial

    لغات نزدیک artificial

    • - artifice
    • - artificer
    • - artificial
    • - artificial eye
    • - artificial general intelligence
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.