آخرین به‌روزرسانی:

Factitious

fækˈtɪʃəs fækˈtɪʃəs

صفت تفضیلی:

more factitious

صفت عالی:

most factitious

معنی و نمونه‌جمله

adjective

( factitive =) ساختگی، مصنوعی، صوری، غیرطبیعی، دروغی، وانمود‌کننده، بهانه‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Factitious needs created by advertising.

نیازهای کاذب که از راه آگهی‌های تجارتی ایجاد می‌شوند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد factitious

  1. adjective unnatural
    Synonyms:
    artificial false sham

ارجاع به لغت factitious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «factitious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/factitious

لغات نزدیک factitious

پیشنهاد بهبود معانی