امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unaffected

ˌʌnəˈfektɪd ˌʌnəˈfektɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more unaffected
  • صفت عالی:

    most unaffected

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
بی‌تغییر، تحت‌تاثیرقرارنگرفته، دگرگون‌نشده، تغییرنیافته، تأثیرنپذیرفته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- She was unaffected by the rumors circulating in the school.
- او تحت‌تأثیر شایعاتی که در مدرسه پخش می‌شد، قرار نمی‌گرفت.
- His calm demeanor made him appear unaffected by the criticism.
- رفتار آرام او باعث شد که او تحت‌تأثیر انتقاد قرار نگیرد.
adjective
بی‌ریا، صادق، نامتظاهرانه، ساده، صمیمی
- Her unaffected smile lit up the room, making everyone feel at ease.
- لبخند صمیمی او اتاق را گرم کرد و باعث شد همه احساس راحتی کنند.
- He spoke with an unaffected sincerity that drew people in and made them trust him.
- او با رک‌گویی نامتظاهرانه‌ای صحبت می‌کرد که مردم را جذب می‌کرد و باعث می‌شد به او اعتماد کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unaffected

  1. adjective honest, unsophisticated
    Synonyms:
    artless candid direct folksy forthright frank genuine guileless homey ingenuous modest naive natural plain simple sincere single spontaneous straightforward true unartificial unassuming unpretentious unschooled unspoilt unstudied up front
    Antonyms:
    refined sophisticated unnatural
  1. adjective unchanged, unmoved
    Synonyms:
    aloof callous calm casual cold fish cool easy-going hard-boiled hard-hearted impassive impervious laid-back not influenced proof steady thick-skinned unaltered unconcerned unexcited unimpressed uninfluenced unresponsive unruffled unstirred untouched
    Antonyms:
    affected changed moved unnatural

ارجاع به لغت unaffected

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unaffected» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unaffected

لغات نزدیک unaffected

پیشنهاد بهبود معانی