آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Spontaneous

spɑːnˈteɪniəs spɒnˈteɪniəs

صفت تفضیلی:

more spontaneous

صفت عالی:

most spontaneous

معنی spontaneous | جمله با spontaneous

adjective

خود‌به‌خود، ناخودآگاه، خودجوش، بی‌برنامه، ناگهانی، طبیعی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

مشاهده

He made a spontaneous decision to book a last-minute trip to the beach.

او تصمیمی آنی گرفت تا یک سفر لحظه‌آخری به ساحل رزرو کند.

The audience gave a spontaneous round of applause the moment she finished speaking.

تماشاگران به‌محض اینکه او صحبتش را تمام کرد، تشویقی خودجوش انجام دادند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

His reaction was spontaneous rather than premeditated.

واکنش او خودبه‌خود بود نه از‌پیش‌تعیین‌شده.

spontaneous laughter

خنده‌ی ناخودآگاه

a spontaneous expression of affection

اظهار محبت خودجوش

spontaneous obedience

اطاعت بی‌چون‌وچرا

adjective

پزشکی زیست‌شناسی غریزی، خودکنشگر، خودعمل، خودبه‌خودی، خودانگیخته، خودآیند

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

Some cells undergo spontaneous mutations that are not triggered by radiation or chemicals.

برخی سلول‌ها دچار جهش‌های خودبه‌خود می‌شوند که ناشی از اشعه یا مواد شیمیایی نیستند.

His spontaneous acts of kindness brightened the lives of those around him.

اعمال غریزی مهربانانه‌ی او زندگی اطرافیانش را روشن کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

In rare cases, patients experience a spontaneous recovery that cannot be explained by medicine.

در موارد نادر، بیماران دچار بهبودی خودبه‌خود می‌شوند که پزشکی قادر به توضیح آن نیست.

His spontaneous act of kindness touched the heart of the homeless man on the street corner.

مهربانی غریزی او، قلب مرد بی‌خانمان گوشه‌ی خیابان را لمس کرد.

The spontaneous blooming of wildflowers

شکوفایی طبیعی گل‌های وحشی

spontaneous recovery from a disease

بهبودیابی خودانگیخته از بیماری

spontaneous abortion

سقط جنین خودبه‌خودی

spontaneous nosebleed

خون‌دماغ خودآیند

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد spontaneous

  1. adjective impulsive, willing
    Synonyms:

سوال‌های رایج spontaneous

صفت تفضیلی spontaneous چی میشه؟

صفت تفضیلی spontaneous در زبان انگلیسی more spontaneous است.

صفت عالی spontaneous چی میشه؟

صفت عالی spontaneous در زبان انگلیسی most spontaneous است.

ارجاع به لغت spontaneous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spontaneous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spontaneous

لغات نزدیک spontaneous

پیشنهاد بهبود معانی