آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۳ آبان ۱۴۰۴

    Spontaneous

    spɑːnˈteɪniəs spɒnˈteɪniəs

    صفت تفضیلی:

    more spontaneous

    صفت عالی:

    most spontaneous

    معنی spontaneous | جمله با spontaneous

    adjective

    خود‌به‌خود، ناخودآگاه، خودجوش، بی‌برنامه، ناگهانی، طبیعی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    He made a spontaneous decision to book a last-minute trip to the beach.

    او تصمیمی آنی گرفت تا یک سفر لحظه‌آخری به ساحل رزرو کند.

    The audience gave a spontaneous round of applause the moment she finished speaking.

    تماشاگران به‌محض اینکه او صحبتش را تمام کرد، تشویقی خودجوش انجام دادند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    His reaction was spontaneous rather than premeditated.

    واکنش او خودبه‌خود بود نه از‌پیش‌تعیین‌شده.

    spontaneous laughter

    خنده‌ی ناخودآگاه

    a spontaneous expression of affection

    اظهار محبت خودجوش

    spontaneous obedience

    اطاعت بی‌چون‌وچرا

    adjective

    پزشکی زیست‌شناسی غریزی، خودکنشگر، خودعمل، خودبه‌خودی، خودانگیخته، خودآیند

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    Some cells undergo spontaneous mutations that are not triggered by radiation or chemicals.

    برخی سلول‌ها دچار جهش‌های خودبه‌خود می‌شوند که ناشی از اشعه یا مواد شیمیایی نیستند.

    His spontaneous acts of kindness brightened the lives of those around him.

    اعمال غریزی مهربانانه‌ی او زندگی اطرافیانش را روشن کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    In rare cases, patients experience a spontaneous recovery that cannot be explained by medicine.

    در موارد نادر، بیماران دچار بهبودی خودبه‌خود می‌شوند که پزشکی قادر به توضیح آن نیست.

    His spontaneous act of kindness touched the heart of the homeless man on the street corner.

    مهربانی غریزی او، قلب مرد بی‌خانمان گوشه‌ی خیابان را لمس کرد.

    The spontaneous blooming of wildflowers

    شکوفایی طبیعی گل‌های وحشی

    spontaneous recovery from a disease

    بهبودیابی خودانگیخته از بیماری

    spontaneous abortion

    سقط جنین خودبه‌خودی

    spontaneous nosebleed

    خون‌دماغ خودآیند

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد spontaneous

    1. adjective impulsive, willing
      Synonyms:
      voluntary free natural automatic simple uncontrolled unintentional unplanned unprompted unforced inevitable irresistible casual ad-lib impromptu instinctive involuntary unavoidable unconscious unsolicited offhand unpremeditated unstudied down unartful unsophisticated extemporaneous improvised impetuous unbidden uncompelled unconstrained uncontrived extempore free spirited from the hip off-the-cuff off top of head up front break loose
      Antonyms:
      planned deliberate intended premeditated

    سوال‌های رایج spontaneous

    صفت تفضیلی spontaneous چی میشه؟

    صفت تفضیلی spontaneous در زبان انگلیسی more spontaneous است.

    صفت عالی spontaneous چی میشه؟

    صفت عالی spontaneous در زبان انگلیسی most spontaneous است.

    ارجاع به لغت spontaneous

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «spontaneous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spontaneous

    لغات نزدیک spontaneous

    • - sponsorship
    • - spontaneity
    • - spontaneous
    • - spontaneous combustion
    • - spontaneous generation
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    would worth wrangle worn word order worship woofer wold wolf with that winner wildly wield wonderful who's وزغ عبرت کایاک عاج کره‌خر کوکائین کیکاووس گرگ‌ومیش انبردست عنبر نهنگ عنبر غر زدن غرغرو غالب مغلوب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.