آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Improvised

معنی improvised | جمله با improvised

adjective

فی‌البداهه، بداهه‌سرایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The track had an almost improvised quality.

آهنگ کیفیتی بداهه‌ای داشت.

an improvised skit

هجوی فی‌البداهه

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد improvised

  1. adjective made-up
    Antonyms:
    planned designed premediated rehearsed

ارجاع به لغت improvised

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «improvised» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/improvised

لغات نزدیک improvised

پیشنهاد بهبود معانی