با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Band-aid

ˈbænded ˈbænded
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • noun adjective
    (نام تجارتی) نوار کوچک زخم‌بندی که لبه‌های آن چسبناک است
  • noun adjective
    (نام تجارتی) (مجازی - B و A کوچک) چاره‌ی سطحی و موقتی (برای مسئله‌ای بغرنج و حیاتی)
    • - These band-aid solutions will not solve the problem of poverty.
    • - این راه‌حل‌های سطحی مسئله‌ی فقر را بر طرف نخواهد کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد band-aid

  1. noun Hurried repair
    Synonyms: quick-fix, quickie, quicky

ارجاع به لغت band-aid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «band-aid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/band-aid

لغات نزدیک band-aid

پیشنهاد بهبود معانی