با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Hit-or-miss

آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: hit-and-miss

شکل‌های نوشتاری این لغت در حالت قید (adverb): hit or miss و hit and miss

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
اتفاقی، شانسی، الله‌بختی، تصادفی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- hit-or-miss attempts
- تلاش‌های شانسی
- the hit-and-miss approach
- رویکرد الله‌بختی
adverb
به‌طور بی‌حساب‌وکتاب، الله‌بختکی، قضاقورتکی
- She tried to fix the problem hit or miss.
- سعی کرد مشکل را به‌طور بی‌حساب‌وکتاب حل کند.
- I was learning Spanish hit and miss.
- داشتم اسپانیایی رو قضاقورتکی یاد می‌گرفتم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hit-or-miss

  1. adjective random
    Synonyms: accidental, aimless, arbitrary, casual, chance, contingent, fluky, fortuitous, haphazard, incidental, irregular, slipshod, trial-and error, unplanned, unpremeditated

ارجاع به لغت hit-or-miss

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hit-or-miss» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hit-or-miss

لغات نزدیک hit-or-miss

پیشنهاد بهبود معانی