فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Hit-or-miss

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: hit-and-miss

شکل‌های نوشتاری این لغت در حالت قید (adverb): hit or miss و hit and miss

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

اتفاقی، شانسی، الله‌بختی، تصادفی

hit-or-miss attempts

تلاش‌های شانسی

the hit-and-miss approach

رویکرد الله‌بختی

adverb

به‌طور بی‌حساب‌وکتاب، الله‌بختکی، قضاقورتکی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

She tried to fix the problem hit or miss.

سعی کرد مشکل را به‌طور بی‌حساب‌وکتاب حل کند.

I was learning Spanish hit and miss.

داشتم اسپانیایی رو قضاقورتکی یاد می‌گرفتم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hit-or-miss

  1. adjective random
    Synonyms:
    chance casual arbitrary accidental haphazard unplanned fortuitous aimless incidental contingent unpremeditated irregular fluky trial-and error slipshod

ارجاع به لغت hit-or-miss

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hit-or-miss» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hit-or-miss

لغات نزدیک hit-or-miss

پیشنهاد بهبود معانی