با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Ad-lib

ˌæd ˈlɪb ˌæd ˈlɪb
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت قید (adverb): ad lib

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
فی‌البداهه، بدون آمادگی قبلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- She speaks ad lib.
- او فی‌البداهه سخن می‌گوید.
- I deliverd my speech ad lib.
- سخنرانی‌ام را بدون آمادگی قبلی ارائه کردم.
verb - intransitive verb - transitive
فی‌البداهه گفتن، بی‌مقدمه سخن گفتن، بدیهه‌گویی کردن، بدون نوشته صحبت کردن
- Say what's in the play and don't ad-lib.
- فقط آنچه در نمایشنامه آمده بگو و از خودت چیزی اضافه نکن.
- During the presentation, he had to ad-lib some of his points.
- او در طول ارائه، مجبور شد برخی از نکات خود را فی‌البداهه بیان کند.
noun countable
کلام فی‌البداهه، بداهه
- His ad-libs were very funny.
- بذله‌گویی‌های (خارج از متن) او بسیار خنده‌دار بود.
- His ad-lib at the end of the speech left the audience in stitches.
- کلام فی‌البداهه‌اش در پایان گفتارش، حضار را از خنده روده‌بر کرد.
adjective
فی‌البداهه، بی‌مقدمه (سخن)
- ad-lib jokes
- جوک‌های فی‌البداهه
- The politician's ad-lib speech failed to impress the crowd and left them disappointed.
- سخنرانی بی‌مقدمه و فی‌البداهه‌ی این سیاست‌مدار نتوانست جمعیت را تحت‌تأثیر قرار دهد و آن‌ها را ناامید کرد.
adverb
مطابق با میل، به میل (کسی)
- The chef prepared the dish ad lib.
- سرآشپز غذا را مطابق با میل خود آماده کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ad-lib

  1. adjective at one's pleasure
    Synonyms: according to pleasure, ad libitum, as one thinks best, as one wishes, at will, extemporaneous, extempore, extemporize, extemporized, impromptu, improvise, improvised, made-up, off-the-cuff, off-the-cuff, spontaneous, unprepared, unrehearsed, without restraint
    Antonyms: deliberate, planned, prepared, rehearsed, written
  2. adverb in an improvised manner
    Synonyms: extemporaneously, extempore, impromptu, off the cuff, off the top of one’s head, spontaneously, without preparation, without rehearsal
    Antonyms: deliberately, planned, prepared, rehearsed, written
  3. verb improvise speech
    Synonyms: extemporize, invent, make up, speak extemporaneously, speak impromptu, speak off the cuff
    Antonyms: plan, prepare, rehearse, write

ارجاع به لغت ad-lib

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ad-lib» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ad-lib

لغات نزدیک ad-lib

پیشنهاد بهبود معانی