امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Deliberately

dɪˈlɪbrətli dɪˈlɪbrətli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more deliberately
  • صفت عالی:

    most deliberately

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2
عمدی، به‌ عمد، از روی عمد، به‌ قصد، عمدا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- They were deliberately misinformed about their rights.
- به آن‌ها از روی عمد اطلاعات غیرصحیح درمورد حقوقشان داده شده بود.
- He was deliberately trying to upset his sister.
- او به‌ عمد سعی در ناراحت کردن خواهرش داشت.
adverb
سنجیده، حساب‌شده، دانسته
adverb
با دقت و تأنی، ژرف‌نگرانه، ژرف‌اندیشانه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deliberately

  1. adverb intentionally
    Synonyms:
    advisedly after consideration apurpose by design calculatingly consciously designed determinedly emphatically freely in cold blood independently knowingly meaningfully on purpose pointedly premeditatively prepensely purposely purposively resolutely studiously to that end voluntarily willfully with a view to with eyes wide open with malice aforethought without qualms wittingly
    Antonyms:
    indetermindedly unintentionally unwittingly

ارجاع به لغت deliberately

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deliberately» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deliberately

لغات نزدیک deliberately

پیشنهاد بهبود معانی