صفت تفضیلی:
more unintentionallyصفت عالی:
most unintentionallyبهطور ناخواسته، بدون عمد، تصادفاً، سهواً، اشتباهاً، غیرعمد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He unintentionally offended his friend with his thoughtless comment.
او بهطور ناخواسته با اظهارنظر بدون فکرش، دوستش را آزردهخاطر کرد.
He unintentionally left the door open.
او سهواً در را باز گذاشت.
The student unintentionally deleted his entire project file with one click.
دانشآموز اشتباهاً با یک کلیک کل فایل پروژهی خود را پاک کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unintentionally» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unintentionally