فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Unintentionally

ˌʌnɪnˈtenʃnli ˌʌnɪnˈtenʃnli

صفت تفضیلی:

more unintentionally

صفت عالی:

most unintentionally

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌طور ناخواسته، بدون عمد، تصادفاً، سهواً، اشتباهاً، غیرعمد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

He unintentionally offended his friend with his thoughtless comment.

او به‌طور ناخواسته با اظهارنظر بدون فکرش، دوستش را آزرده‌خاطر کرد.

He unintentionally left the door open.

او سهواً در را باز گذاشت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The student unintentionally deleted his entire project file with one click.

دانش‌آموز اشتباهاً با یک کلیک کل فایل پروژه‌ی خود را پاک کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unintentionally

  1. adverb without intention; in an unintentional manner
    Synonyms:
    accidentally
    Antonyms:
    intentionally
  1. adjective
    Synonyms:
    casually inadvertently incidentally unthinkingly involuntarily haphazardly without design

ارجاع به لغت unintentionally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unintentionally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unintentionally

لغات نزدیک unintentionally

پیشنهاد بهبود معانی