فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Casually

ˈkæʒuːəli ˈkæʒjuəli

صفت تفضیلی:

more casually

صفت عالی:

most casually

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2

غیررسمی، خودمانی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

The staff were casually clothed.

کارکنان لباس غیررسمی پوشیده بودند.

She said younger job candidates often dress casually for interviews.

او گفت که متقاضیان شغلی جوان‌تر اغلب برای مصاحبه لباس غیررسمی و خودمانی می‌پوشند.

adverb

با بی‌توجهی، بدون توجه، از روی بی‌علاقگی، با بی‌علاقگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

I chatted to him casually.

با بی‌علاقگی با او چت کردم.

He casually tossed the gift on the table.

او از روی بی‌علاقگی هدیه را روی میز پرت کرد.

adverb

به‌طور تصادفی، به‌طور اتفاقی

We just met casually in town.

به‌طور اتفاقی یکدیگر را در شهر ملاقات کردیم.

He casually mentioned that he had an after-school detention.

به‌طور اتفاقی اشاره کرد که بعد از مدرسه بازداشت شده است.

adverb

(کار) به‌طور نامنظم، به‌طور نامرتب، به‌صورت پاره‌وقت، به‌صورت غیردائمی

Margaret was casually employed by a decorator.

مارگارت از سوی طراح دکوراسیون منزل به‌صورت پاره‌وقت استخدام شد.

I only work casually, so I have time to do other things.

به‌طور نامنظم کار می‌کنم، پس برای انجام کارهای دیگر نیز زمان دارم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد casually

  1. adverb accidentally
    Synonyms:
    unintentionally inadvertently by chance
  1. adverb nonchalantly
    Synonyms:
    carelessly coolly indifferently unconcernedly offhandedly informally lackadaisically unemotionally reservedly
  1. adverb incidentally
    Synonyms:
    randomly aimlessly haphazardly inconstantly

لغات هم‌خانواده casually

  • adverb
    casually

ارجاع به لغت casually

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «casually» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/casually

لغات نزدیک casually

پیشنهاد بهبود معانی