آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

    Casually

    ˈkæʒuːəli ˈkæʒjuəli

    صفت تفضیلی:

    more casually

    صفت عالی:

    most casually

    معنی casually | جمله با casually

    adverb B2

    غیررسمی، خودمانی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    The staff were casually clothed.

    کارکنان لباس غیررسمی پوشیده بودند.

    She said younger job candidates often dress casually for interviews.

    او گفت که متقاضیان شغلی جوان‌تر اغلب برای مصاحبه لباس غیررسمی و خودمانی می‌پوشند.

    adverb

    با بی‌توجهی، بدون توجه، از روی بی‌علاقگی، با بی‌علاقگی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    I chatted to him casually.

    با بی‌علاقگی با او چت کردم.

    He casually tossed the gift on the table.

    او از روی بی‌علاقگی هدیه را روی میز پرت کرد.

    adverb

    به‌طور تصادفی، به‌طور اتفاقی

    We just met casually in town.

    به‌طور اتفاقی یکدیگر را در شهر ملاقات کردیم.

    He casually mentioned that he had an after-school detention.

    به‌طور اتفاقی اشاره کرد که بعد از مدرسه بازداشت شده است.

    adverb

    (کار) به‌طور نامنظم، به‌طور نامرتب، به‌صورت پاره‌وقت، به‌صورت غیردائمی

    Margaret was casually employed by a decorator.

    مارگارت از سوی طراح دکوراسیون منزل به‌صورت پاره‌وقت استخدام شد.

    I only work casually, so I have time to do other things.

    به‌طور نامنظم کار می‌کنم، پس برای انجام کارهای دیگر نیز زمان دارم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد casually

    1. adverb accidentally
      Synonyms:
      unintentionally inadvertently by chance
    1. adverb nonchalantly
      Synonyms:
      carelessly coolly indifferently unconcernedly offhandedly informally lackadaisically unemotionally reservedly
    1. adverb incidentally
      Synonyms:
      randomly aimlessly haphazardly inconstantly

    لغات هم‌خانواده casually

    • noun
      casual, casualness
    • adjective
      casual
    • adverb
      casually

    سوال‌های رایج casually

    صفت تفضیلی casually چی میشه؟

    صفت تفضیلی casually در زبان انگلیسی more casually است.

    صفت عالی casually چی میشه؟

    صفت عالی casually در زبان انگلیسی most casually است.

    ارجاع به لغت casually

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «casually» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/casually

    لغات نزدیک casually

    • - casual
    • - casual acquaintance
    • - casually
    • - casualness
    • - casualty
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    conversationalist copilot cornerstone cornstarch eid al-adha eleventh eliot elude emergence emergent empathetic empowerment ethics evan even-tempered پرورش ایاب و ذهاب راسخ رسوخ رشک رشک بردن رعیت رفعت روزن رهگذر زادبوم زرتشت زرشک زرشکی ساروج
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.