فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Randomly

ˈrændəmli ˈrændəmli

صفت تفضیلی:

more randomly

صفت عالی:

most randomly

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌صورت اتفاقی، به‌طور تصادفی، به‌طور رندوم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Interviewees were chosen randomly.

مصاحبه‌شوندگان به‌طور رندوم انتخاب شدند.

The books were randomly arranged on the shelves.

کتاب‌ها به‌طور تصادفی در قفسه‌ها چیده شدند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد randomly

  1. adverb in a random manner
    Synonyms:
    arbitrarily haphazardly indiscriminately at-random willy-nilly every-which-way

لغات هم‌خانواده randomly

  • adverb
    randomly

ارجاع به لغت randomly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «randomly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/randomly

لغات نزدیک randomly

پیشنهاد بهبود معانی