امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Randomly

ˈrændəmli ˈrændəmli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more randomly
  • صفت عالی:

    most randomly

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
به‌صورت اتفاقی، به‌طور تصادفی، به‌طور رندوم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Interviewees were chosen randomly.
- مصاحبه‌شوندگان به‌طور رندوم انتخاب شدند.
- The books were randomly arranged on the shelves.
- کتاب‌ها به‌طور تصادفی در قفسه‌ها چیده شدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد randomly

  1. adverb In a random manner
    Synonyms: at-random, indiscriminately, haphazardly, willy-nilly, arbitrarily, every-which-way

لغات هم‌خانواده randomly

ارجاع به لغت randomly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «randomly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/randomly

لغات نزدیک randomly

پیشنهاد بهبود معانی