فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Randomize

ˈrændəmaɪz ˈrændəmaɪz

گذشته‌ی ساده:

randomized

شکل سوم:

randomized

سوم‌شخص مفرد:

randomizes

وجه وصفی حال:

randomizing

معنی‌ها

verb - transitive

تصادفی کردن

verb - transitive

به‌صورت اتفاقی یا تصادفی در‌آوردن، به‌صورت آمار تصادفی نشان دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد randomize

  1. verb arrange in random order
    Synonyms:
    randomise

ارجاع به لغت randomize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «randomize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/randomize

لغات نزدیک randomize

پیشنهاد بهبود معانی