Randomness

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    uncountable
    اتفاقی، بختانگی، غیر مترقبه بودن، تصادفی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - the randomness of life
    - غیر مترقبه بودن زندگی
    - The randomness and brutality of the killings is shocking.
    - تصادفی بودن و وحشیانه بودنِ قتل‌ها، شوکه‌کننده است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد randomness

    1. noun (thermodynamics) a thermodynamic quantity representing the amount of energy in a system that is no longer available for doing mechanical work
      Synonyms: entropy, causelessness, s, designlessness, dysteleology
    2. noun The quality of lacking any predictable order or plan
      Synonyms: haphazardness, stochasticity, noise

    لغات هم‌خانواده randomness

    ارجاع به لغت randomness

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «randomness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/randomness

    لغات نزدیک randomness

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند