فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Indiscriminately

ˌɪndɪˈskrɪmənətli ˌɪndɪˈskrɪmɪnətli

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌صورت نسنجیده، به‌طور سهل‌انگارانه، به‌طرز فکرنشده، به‌صورت سرسری، به‌طرز بی‌رویه، به‌طور بی‌قاعده، بدون حساب‌کتاب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The teacher graded the papers indiscriminately.

معلم برگه‌ها را به‌طور سرسری تصحیح کرد.

She criticized people indiscriminately, without considering their feelings.

او بدون در نظر گرفتن احساسات دیگران، به‌طور نسنجیده از مردم انتقاد می‌کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

They cleared the land indiscriminately, without considering the environmental impact.

آن‌ها زمین را به‌صورت یلخی پاکسازی کردند، بدون اینکه تأثیرات زیست‌محیطی را در نظر بگیرند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد indiscriminately

  1. adverb in a random manner
    Synonyms:
    promiscuously randomly haphazardly willy-nilly arbitrarily at-random every-which-way

ارجاع به لغت indiscriminately

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indiscriminately» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/indiscriminately

لغات نزدیک indiscriminately

پیشنهاد بهبود معانی