شکل نوشتاری دیگر این لغت: un-intelligibly
بهطور نامفهوم، بهطور گنگ، بهطور غیرقابل فهم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He shouted unintelligibly over the noise of the crowd.
در سروصدای جمعیت بهطور گنگی فریاد زد.
The child spoke unintelligibly, making it hard for his parents to understand.
کودک بهطور غیرقابل فهم صحبت میکرد و درک آن را برای والدینش سخت میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unintelligibly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unintelligibly