فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Intentionally

ɪnˈten.ʃən.əl.i ɪnˈten.ʃən.əl.i

صفت تفضیلی:

more intentionally

صفت عالی:

most intentionally

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

عمداً، عمدی، به‌عمد، ازروی عمد، به‌قصد، ازقصد، آگاهانه، تعمداً

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

He intentionally bumped into her to get her attention.

ازقصد با او برخورد کرد تا توجه او را جلب کند.

She intentionally left her phone at home to disconnect from the digital world.

او عمداً گوشی خود را در خانه گذاشت تا از دنیای دیجیتال جدا شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intentionally

  1. adverb purposely
    Synonyms:
    deliberately designedly willfully in cold blood
    Antonyms:
    unintentionally accidentally

لغات هم‌خانواده intentionally

  • adverb
    intentionally

ارجاع به لغت intentionally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intentionally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intentionally

لغات نزدیک intentionally

پیشنهاد بهبود معانی