Meaningfully

ˈmiːnɪŋfli ˈmiːnɪŋfli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
به‌طور معنادار، به‌طور قابل فهم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- She glanced meaningfully at her three younger sisters.
- به سه خواهر کوچک‌تر خود به‌طور معنادار نگاه کرد.
- She tilted her head meaningfully towards him.
- با حالتی معنی‌دار سرش را به‌طرفش خم کرد.
adverb
به‌طور جدی، با جدیت
- The idea is that these state employees must meaningfully engage in the training.
- ایده این است که این کارمندان دولتی باید به‌طور جدی در آموزش شرکت کنند.
- He failed to participate meaningfully in the legislative process.
- او نتوانست در روند قانون‌گذاری با جدیت مشارکت کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد meaningfully

  1. adverb
    Synonyms: meaningly

لغات هم‌خانواده meaningfully

ارجاع به لغت meaningfully

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «meaningfully» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/meaningfully

لغات نزدیک meaningfully

پیشنهاد بهبود معانی