فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Extemporize

ɪkˈstempəraɪz ɪkˈstempəraɪz

توضیحات:

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: extemporise

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive formal

بالبداهه گفتن، فی‌البداهه سخن گفتن، فی‌البداهه نواختن، فی‌البداهه سرودن، بی‌اندیشه اجرا کردن، بدون دانش درست کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Since she had lost the text of her speech she had to extemporize.

چون متن سخنرانی خود را گم کرده بود، مجبور شد فی‌البداهه صحبت کند.

The chef had to extemporize a new dish when the main ingredient was out of stock.

سرآشپز مجبور شد یک غذای جدید را زمانی که مواد اولیه‌ی موجود در انبار تمام شده بود، بدون دانش درست کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد extemporize

  1. verb improvise
    Synonyms:
    ad-lib make up play by ear devise invent do offhand dash off toss off knock off
    Antonyms:
    prepare plan rehearse read

ارجاع به لغت extemporize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «extemporize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/extemporize

لغات نزدیک extemporize

پیشنهاد بهبود معانی