با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Extemporize

ɪkˈstempəraɪz ɪkˈstempəraɪz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adverb
    بالبداهه گفتن، درحال تهیه کردن، بی‌اندیشه یا بی‌مطالعه درست کردن
    • - Since she had lost the text of her speech she had to extemporize.
    • - چون متن سخنرانی خود را گم کرده بود مجبور شد فی‌البداهه صحبت کند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد extemporize

  1. verb improvise
    Synonyms: ad-lib, dash out, devise, do offhand, improvisate, invent, knock off, make up, play by ear, toss off
    Antonyms: plan, prepare, read, rehearse

ارجاع به لغت extemporize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «extemporize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/extemporize

لغات نزدیک extemporize

پیشنهاد بهبود معانی