بهطور فیالبداهه، بدون برنامهریزی قبلی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The professor spoke extemporaneously during his lecture.
استاد در سخنرانی خود بهطور فیالبداهه صحبت کرد.
Considering that he was speaking extemporaneously, he covered the subject pretty well.
با در نظر گرفتن اینکه او بدون برنامهریزی قبلی صحبت میکرد، بهخوبی به موضوع پرداخت.
I noticed that my neighbor extemporaneously sang some songs to express his own misfortune.
متوجه شدم که همسایهام برای بیان بدبختیاش آهنگهایی را بهطور فیالبداهه میخواند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «extemporaneously» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/extemporaneously