صفت تفضیلی:
more freelyصفت عالی:
most freelyآزادانه، به راحتی، بدون محدودیت، بدون مانع
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bird soared freely through the sky.
پرنده آزادانه در آسمان پرواز کرد.
He expressed his opinions freely during the meeting.
او نظرات خود را به راحتی در جلسه بیان کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «freely» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/freely