صفت تفضیلی:
more readilyصفت عالی:
most readilyبا میل، از روی میل
He agreed readily.
بیدرنگ موافقت کرد.
she made the proposal, and I readily consented .
او پیشنهادش را ارائه کرد و من با کمال میل موافقت کردم.
زود، بهآسانی، بهسهولت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Information can be acquired readily in a library.
در کتابخانه به آسانی میتوان اطلاعات بهدست آورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «readily» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/readily