همچنین میتوان از in next to no time بهجای in no time استفاده کرد.
بهزودی، خیلی زود، خیلی سریع، سریعاً، در کمترین زمان، بهسرعت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She finished her homework in no time.
تکالیفش را خیلی زود به پایان رساند.
He learned to ride a bike in no time.
او سریعاً دوچرخهسواری را یاد گرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «in no time» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/in-no-time