از روی میل، مشتاقانه، با کمال میل
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
I would have gladly paid for it.
حاضر بودم مشتاقانه پولش را بدهم.
I would gladly have done it for him.
مشتاقانه حاضر بودم این کار را برایش انجام دهم.
با خوشحالی، با خرسندی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I'd gladly meet her, but I'm out of the office that week.
با کمال میل با او دیدار میکنم، اما هفتهی بعد در اداره نیستم.
We gladly accept your invitation.
ما با با خوشحالی دعوت شما را میپذیریم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gladly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gladly