صفت تفضیلی:
gladderصفت عالی:
gladdestخرسند، خوشحال، شاد، مسرور، خوشنود
I am glad to meet you.
از ملاقات شما خوشحالم.
the glad tidings of his birth
خبر شعفانگیز تولد او
I am glad to cooperate.
با کمال میل همکاری میکنم.
a glad shout
فریادی شادیآمیز
a glad spring sunrise
پگاه شادیبخش بهاری
خوشرو
از رفتن کسی خوشحال شدن، از تمام شدن چیزی خوشحال بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «glad» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/glad