فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Overjoyed

ˌoʊvərˈdʒɔɪd ˌəʊvəˈdʒɔɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • از فرط خوشی از خود بیخود شد، عرش را سیر کرد
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد overjoyed

  1. adjective extremely happy
    Synonyms: charmed, delighted, deliriously happy, elated, euphoric, happy as a clam, happy as a lark, joyful, jubilant, on cloud nine, only too happy, over the moon, rapturous, ravished, thrilled, tickled pink, transported
    Antonyms: disappointed, sad, sorrowful, upset

ارجاع به لغت overjoyed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overjoyed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overjoyed

لغات نزدیک overjoyed

پیشنهاد بهبود معانی