Cheery

ˈtʃɪri ˈtʃɪəri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    cheerier
  • صفت عالی:

    cheeriest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
سرحال، بابشاشت، شاد، دلگشا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- He wrote cheery letters to his mother.
- او نامه‌های طربناکی به مادرش می‌نوشت.
- a cheery old man
- پیرمرد زنده‌دل
- "Come in! " he shouted cheerily
- با شادی فریاد زد: «بفرمایید تو!»
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cheery

  1. adjective cheerful
    Synonyms: lively, bright, happy, pleasant, sprightly

ارجاع به لغت cheery

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cheery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cheery

لغات نزدیک cheery

پیشنهاد بهبود معانی