صفت تفضیلی:
livelierصفت عالی:
liveliestباروح، زنده، سرزنده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
She is a lively woman.
او زن سرزندهای است.
Today our teacher was livelier than ever.
امروز معلم ما از همیشه شنگولتر بود.
a lively debate
بحث داغ
This writer has a lively imagination.
این نویسنده قوهی تخیل شورانگیزی دارد.
a lively melody
یک ملودی شاد
a lively dance
رقص تند و شاد
a lively breeze
نسیم تند
lively color
رنگهای زنده
از روی نشاط
با سرور و شعف
(انگلیس - عامیانه) تند عمل کردن
make things lively for somebody
وضع را برای کسی هیجانانگیز یا کمی خطرناک کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lively» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lively