امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Industrious

ɪnˈdʌstriəs ɪnˈdʌstriəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
سخت‌کوش، کوشا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The industrious bee tirelessly collected nectar from flowers to make honey.
- زنبور سخت‌کوش به طور خستگی‌ناپذیری شهد گل‌ها را جمع‌آوری کرد تا عسل درست کند.
- The industrious worker consistently puts in long hours to get the job done.
- کارگر کوشا به طور مداوم ساعت‌های زیادی را صرف انجام کار می‌کند.
adjective
قدیمی ماهر، زرنگ
- The industrious writer crafted a compelling story that captivated readers from start to finish.
- این نویسنده‌ی ماهر داستان جذابی خلق کرد که خوانندگان را از ابتدا تا انتها مجذوب خود کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد industrious

  1. adjective hardworking
    Synonyms:
    active assiduous ball of fire burning busy conscientious diligent dynamic eager energetic grind in full swing intent involved jumping laborious on the go operose perky persevering persistent plugging productive psyched up on purposeful sedulous spirited steady tireless zealous
    Antonyms:
    idle inactive indolent lackadaisical lazy lethargic slack unemployed unproductive

لغات هم‌خانواده industrious

ارجاع به لغت industrious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «industrious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/industrious

لغات نزدیک industrious

پیشنهاد بهبود معانی