گذشتهی ساده:
industrializedشکل سوم:
industrializedسومشخص مفرد:
industrializesوجه وصفی حال:
industrializingصنعتی کردن، بنگاههای صنعتی تأسیس کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an industrialized country
یک کشور صنعتی
the rapid industrialization of Japan
صنعتی شدن سریع ژاپن
We must industrialize our agriculture.
ما باید کشاورزی خود را صنعتی کنیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «industrialize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/industrialize