با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Industrialized

    ɪnˈdʌstriəlaɪzd ɪnˈdʌstriəlaɪzd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم‌شخص مفرد:

      industrializes

    • وجه وصفی حال:

      industrializing

    • صفت تفضیلی:

      more industrialized

    • صفت عالی:

      most industrialized

    توضیحات

    در انگلیسیِ بریتانیایی به‌صورتِ industrialised نوشته می‌شود.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    صنعتی، پیشرفته

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - industrialized countries
    - کشورهای صنعتی
    - a heavily industrialised area
    - منطقه‌ای بسیار صنعتی و پیشرفته
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد industrialized

    1. adjective Made industrial; converted to industrialism
      Synonyms: industrialised

    لغات هم‌خانواده industrialized

    ارجاع به لغت industrialized

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «industrialized» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/industrialized

    لغات نزدیک industrialized

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار