با پشتکار، سختکوش، کوشا، دقیق و هشیار، ساعی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an assiduous student
شاگرد ساعی
The CEO praised his assiduous employees.
مدیرعامل از کارمندان سختکوشش تمجید کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «assiduous» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/assiduous