صفت تفضیلی:
more laboriousصفت عالی:
most laboriousزحمتکش، ساعی، دشوار، پرزحمت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
months of laborious research
ماهها پژوهش دشوار
laborious and futile negotiations
مذاکرات توانفرسا و بیحاصل
a laborious essay
یک مقالهی ثقیل و عاری از لطف
They made their way laboriously up the hill.
با مشقت از تپه بالا رفتند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «laborious» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/laborious