با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Backbreaking

ˈbækbreɪkɪŋ ˈbækbreɪkɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    شاق، کمر‌شکن
    • - backbreaking work
    • - کار کمرشکن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد backbreaking

  1. adjective strenuous
    Synonyms: arduous, exhausting, grueling, hard, laborious, punishing, taxing, toilsome, wearisome

ارجاع به لغت backbreaking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «backbreaking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/backbreaking

لغات نزدیک backbreaking

پیشنهاد بهبود معانی