امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Grueling

ˈɡruəlɪŋ ˈɡruːlɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more grueling
  • صفت عالی:

    most grueling

توضیحات

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی gruelling است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
خسته‌کننده و سخت، طاقت‌فرسا، توان‌فرسا، جان‌فرسا، فرساینده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a grueling test
- آزمونی طاقت‌فرسا
- a grueling race
- مسابقه‌ی توان‌فرسا
- the gruelling 10-mile hike
- پیاده‌روی ۱۰ مایلی (= ۱۶/۰۹ کیلومتری) فرساینده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grueling

  1. adjective difficult, taxing
    Synonyms: arduous, backbreaking, brutal, chastening, crushing, demanding, excruciating, exhausting, fatiguing, fierce, grinding, hairy, hard, harsh, heavy, laborious, punishing, racking, severe, stiff, strenuous, tiring, torturous, trying
    Antonyms: easy, facile

ارجاع به لغت grueling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grueling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/grueling

لغات نزدیک grueling

پیشنهاد بهبود معانی