امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Racking

    ˈrækɪŋ ˈrækɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      racked

    • شکل سوم:

      racked

    • سوم‌شخص مفرد:

      racks

    معنی

    عذاب‌دهنده، سخت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد racking

    1. verb to subject (another) to extreme physical cruelty, as in punishing
      Synonyms:
      torturing tormenting crucifying
    1. verb obtain by coercion or intimidation
      Synonyms:
      extorting squeezing oppressing harassing afflicting paining plaguing persecuting tormenting agonizing anguishing straining wrenching wringing stretching torturing gouging striking smiting cursing scourging excruciating
      Antonyms:
      pleasing soothing pleasuring
    1. adjective causing great physical or mental suffering
      Synonyms:
      wrenching

    ارجاع به لغت racking

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «racking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/racking

    لغات نزدیک racking

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه