گذشتهی ساده:
tiredشکل سوم:
tiredسومشخص مفرد:
tiresخستهکننده، ملالآور، ملالانگیز، طاقتفرسا، توانفرسا
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The journey was really tiring.
سفر بهراستی طاقتفرسا و خستهکننده بود.
I've had a very tiring day.
روز بسیار ملالانگیزی داشتهام.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tiring» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tiring