حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
آخرین بهروزرسانی:
Lagging
ˈlæɡɪŋ
ˈlæɡɪŋ
گذشتهی ساده:
laggedشکل سوم:
laggedسومشخص مفرد:
lagsمعنی lagging
انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد lagging
-
verb to move without spiritSynonyms:shuffling trudging plodding lounging slouching limping hobbling staggering faltering flagging shambling toddlingAntonyms:
-
adjective not progressing and developing as fast as others, as in economic and social aspectsSynonyms:
-
verb to cause to be later or slower than expected or desiredSynonyms:delaying slowing detaining stalling retarding
-
verb lock up or confine, in or as in a jailSynonyms:
سوالهای رایج lagging
گذشتهی ساده lagging چی میشه؟
گذشتهی ساده lagging در زبان انگلیسی lagged است.
شکل سوم lagging چی میشه؟
شکل سوم lagging در زبان انگلیسی lagged است.
سومشخص مفرد lagging چی میشه؟
سومشخص مفرد lagging در زبان انگلیسی lags است.
ارجاع به لغت lagging
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
کپی
معنی لغت «lagging» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lagging
لغات نزدیک lagging
- - laggard
- - lagger
- - lagging
- - lagniappe or lagnappe
- - lagomorph
