فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Underdeveloped

ˌʌndərdɪˈvɛləpt ˌʌndədɪˈvɛləpt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2

توسعه‌نیافته، کم‌پیشرفت، رشد کافی نیافته، عقب‌افتاده، پیشرفت کافی نکرده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

underdeveloped countries

کشورهای توسعه‌نیافته

The underdeveloped economy struggled to attract foreign investors.

اقتصاد عقب‌افتاده برای جذب سرمایه‌گذاران خارجی تلاش می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد underdeveloped

  1. adjective not progressing and developing as fast as others, as in economic and social aspects
    Synonyms:
    developing immature poor backward lagging retarded rudimentary slowed-down embryonic nascent inchoate poorly developed

ارجاع به لغت underdeveloped

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «underdeveloped» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/underdeveloped

لغات نزدیک underdeveloped

پیشنهاد بهبود معانی