فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Underdog

ˈʌndərdɒːɡ ˈʌndədɒɡ

شکل جمع:

underdogs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun singular

(the underdog) آدم ضعیف، ناتوان، آسیب‌پذیر، فرودست (از لحاظ مالی و قدرت در جامعه)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

In the harsh economic system, the underdog struggles to survive.

در سیستم اقتصادی سخت، قشر ضعیف برای بقا می‌جنگند.

Many people admire leaders who stand up for the underdog.

بسیاری از مردم رهبرانی را تحسین می‌کنند که از افراد آسیب‌پذیر دفاع می‌کنند.

noun countable

بازنده‌ی احتمالی، ضعیف (تیم یا شخصی که در رقابت شانس برد کمتر دارد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The underdog pulled off a stunning upset in the final minutes.

بازنده‌ی احتمالی در دقایق پایانی، شگفتی رقم زد.

I always cheer for the underdog in big tournaments.

من همیشه در مسابقات بزرگ، طرف تیم‌های ضعیف‌تر را می‌گیرم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد underdog

  1. noun unlikely winner in a contest or struggle
    Synonyms:
    longshot dark horse bottom dog out-of-towner
    Antonyms:
    favorite

ارجاع به لغت underdog

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «underdog» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/underdog

لغات نزدیک underdog

پیشنهاد بهبود معانی