شکل جمع:
underdogs(the underdog) آدم ضعیف، ناتوان، آسیبپذیر، فرودست (از لحاظ مالی و قدرت در جامعه)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
In the harsh economic system, the underdog struggles to survive.
در سیستم اقتصادی سخت، قشر ضعیف برای بقا میجنگند.
Many people admire leaders who stand up for the underdog.
بسیاری از مردم رهبرانی را تحسین میکنند که از افراد آسیبپذیر دفاع میکنند.
بازندهی احتمالی، ضعیف (تیم یا شخصی که در رقابت شانس برد کمتر دارد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The underdog pulled off a stunning upset in the final minutes.
بازندهی احتمالی در دقایق پایانی، شگفتی رقم زد.
I always cheer for the underdog in big tournaments.
من همیشه در مسابقات بزرگ، طرف تیمهای ضعیفتر را میگیرم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «underdog» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/underdog