امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Laggard

ˈlæɡərd ˈlæɡəd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
آدم کند‌دست، آدم دست‌سنگین، عقب‌مانده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد laggard

  1. noun straggler
    Synonyms:
    dawdler idler lingerer loafer lounger slowpoke slow starter

ارجاع به لغت laggard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «laggard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/laggard

لغات نزدیک laggard

پیشنهاد بهبود معانی