(از دست دادن موقت نیرو و انرژی به دلیل کار سخت جسمی یا ذهنی) خستگی، احساس نیاز به استراحت یا خواب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He said that it was tiredness that led him to make the mistake.
او بیان کرد که خستگی بود که او را به اشتباه سوق داد.
When I look at the faces of these drivers, I see tiredness, loneliness, sadness.
وقتی به چهرههای این رانندهها نگاه میکنم، خستگی، تنهایی و غم را میبینم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tiredness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tiredness