فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Exhaustion

ɪɡˈzɑːtʃn ɪɡˈzɔːstʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2
خستگی، فرسودگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- the exhaustion of the world's natural resources
- تمام شدن منابع طبیعی جهان
- Some soldiers died of thirst and exhaustion.
- برخی سربازان از تشنگی و خستگی مردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exhaustion

  1. noun tiredness
    Synonyms:
    fatigue weariness lassitude debility enervation feebleness prostration burnout expenditure consumption collapse debilitation
    Antonyms:
    energy vigor liveliness readiness

ارجاع به لغت exhaustion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exhaustion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exhaustion

لغات نزدیک exhaustion

پیشنهاد بهبود معانی