امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Consumption

kənˈsʌmpʃn kənˈsʌmpʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1
مصرف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun uncountable
مصرف، سوختن، زوال
- conspicuous consumption
- مصرف خودنمایانه (توأم با خودنمایی)
- unfit for human consumption
- غیر قابل مصرف (توسط) انسان
- We have measured this motor's fuel consumption.
- میزان مصرف سوخت این موتور را سنجیده‌ایم.
noun
پزشکی مرض سل link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده
- Keats died of consumption.
- کیتز در اثر سل مرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد consumption

  1. noun devouring; use
    Synonyms:
    burning consuming damage decay decrease depletion desolation destruction devastation diminution dispersion dissipation drinking eating exhaustion expenditure loss misuse ruin swallowing using up utilization waste wear and tear
    Antonyms:
    fasting starvation

لغات هم‌خانواده consumption

ارجاع به لغت consumption

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «consumption» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/consumption

لغات نزدیک consumption

پیشنهاد بهبود معانی