امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Weariness

American: ˈwɪrinəs British: ˈwɪərɪnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
خستگی، ماندگی، بیزاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد weariness

  1. noun The condition of being extremely tired
    Synonyms:
    fatigue exhaustion tiredness lassitude ennui dullness languor boredom languishment lethargy monotony tedium
  1. noun A lack of excitement, liveliness, or interest
    Synonyms:
    asepticism blandness colorlessness drabness dreariness dryness dullness flatness flavorlessness insipidity insipidness jejuneness lifelessness sterileness sterility stodginess vapidity vapidness
  1. adjective
    Synonyms:
    apathetic bored burnt-out flagged spent tuckered weary

ارجاع به لغت weariness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «weariness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/weariness

لغات نزدیک weariness

پیشنهاد بهبود معانی