High-maintenance

ˌhaɪˈmeɪntnəns ˌhaɪˈmeɪntnəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
پرزحمت، پردردسر، پرهزینه، پرچالش، دشوار، انرژی‌بر، فرساینده (نیازمند صرف انرژی، توجه و تلاش بسیار)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- This classic car is beautiful, but extremely high-maintenance.
- این ماشین کلاسیک زیباست، اما نگهداری آن بسیار پرزحمت است.
- Although the software is powerful, it is high-maintenance and demands frequent updates.
- با‌وجود قدرت بالای نرم‌افزار، نگهداری از آن دشوار بوده و به به‌روزرسانی‌های مکرر نیاز دارد.
adjective informal
(شخص) پرتوقع، متوقع، پرمدعا، زیاده‌خواه
- She’s beautiful, but she’s really high-maintenance.
- اون خیلی خوشگله، ولی واقعاً پرتوقعه.
- Living with high-maintenance roommates can be difficult.
- زندگی با هم‌اتاقی‌های متوقع می‌تواند دشوار باشد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت high-maintenance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «high-maintenance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/high-maintenance

لغات نزدیک high-maintenance

پیشنهاد بهبود معانی