پرزحمت، پردردسر، پرهزینه، پرچالش، دشوار، انرژیبر، فرساینده (نیازمند صرف انرژی، توجه و تلاش بسیار)
This classic car is beautiful, but extremely high-maintenance.
این ماشین کلاسیک زیباست، اما نگهداری آن بسیار پرزحمت است.
Although the software is powerful, it is high-maintenance and demands frequent updates.
باوجود قدرت بالای نرمافزار، نگهداری از آن دشوار بوده و به بهروزرسانیهای مکرر نیاز دارد.
(شخص) پرتوقع، متوقع، پرمدعا، زیادهخواه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She’s beautiful, but she’s really high-maintenance.
اون خیلی خوشگله، ولی واقعاً پرتوقعه.
Living with high-maintenance roommates can be difficult.
زندگی با هماتاقیهای متوقع میتواند دشوار باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «high-maintenance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/high-maintenance